بقیه من یکی از بالاترین   2009-06-19 09:01:56

می بریم. آشفته به ساختمان وارد شدم مسئول ستاد انتخابات را دیدم گفننم خسته نباشید این سربازها دارن تازه امروز صندوق های رای را می برند مگر قرار نبود این صندوق ها به وزارت کشور برده و رایها جمع آوری شود. گفت نه نیاز نبود همون فرم 22 که کامپیوتری وارد کردید برای وزارت کشور کافیست و دیگر نیازی به باز کردن صندوقها نیست. گفنم پس این رایها را میخواهنذ چکار کتند گفت دپو کنند گفتم دپو؟ گفت نه برای 6 ماه رایها در جایی برده و محافظت می شود.

احساس سرخوردگی شرمندگی از ملتی که 14ساعت سرپاایستاده بودند و خودم که واقعا سرکار بودم وقتی قرار تبود حتی زحمت بازکردن صندوقها را به خود دهید و از برگه های رای وحشت داشتید چه زیبا بود که از همون اول می گفتید انتخاباتی برگزار نمی کنیم ودیگر نیازی به ارائه آمار دروغ نبود جالب است وزارت کشور حتی جرات تقلب و دستکاری در آرا ی مردم را تیز نداشت و از دیدن صفوف رای گیران و نتایج وحشت داشت.


نام
پیام
Write all letters which are not black!
حروفی که سیاه نوشته نشده در پنجره وارد کنید.

روز نوشتها

یادها

شعرها

از دیگران

من و جنهایم

داستانها

انتخابات